محمدعلی الستی معتقد است ما کمترین توجه را به فرهنگ داریم، چون اولویتمان فرهنگ نیست.
«السی من، انتخاب خاص تن»، «دیپوینت شایسته خانه تو»، «روغن فرد اعلا، این روزا یعنی اویلا»، دیلی مارکت، هومکر، غنچه پلاس و … نامهایی که احتمالا زیاد شنیدید. برندهای تجاری انگلیسی که هیچ ارتباطی به ادبیات و زبان فارسی ندارند.
شنیدن واژههای این چنینی در طول روز چندان اتفاق عجیب و پیچیدهای نیست اما اینکه حجم بالای آگهیهای رادیو و تلویزیون و تقریبا تمام شبکههای تلویزیونی درگیر این ماجرا شده، اتفاقی نسبتا عجیب و پیچیده است.
در واقع اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم متوجه میشویم که فرهنگستان ادبیات و زبان فارسی، هیچ همگامی و همراهی با تلویزیون ندارد و هر کدام بودجهای جدا میگیرند، یکی برای تبلیغ زبان بیگانه و دیگری برای ترویج زبان فارسی.
اینکه شورای نظارت، مجلس و مهمتر از همه فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، در برابر این حجم از تخریب زبان فارسی به عنوان ناموس ملی کشور، سکوت کردهاند، جای تعجب دارد.
برای یافتن دلیل این ناهماهنگی و استفاده از نامهای تجاری غربی برای محصولات سراغ دکتر محمدعلی الستی، جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه رفتیم تا متوجه شویم دلیل اصلی ترویج الفاظ بیگانه در جامعه چیست؟
چه اتفاقی افتاده که نامهای تجاری که برای محصولات انتخاب میشوند اکثرا خارجی هستند و تلویزیون هم این نامها را تبلیغ میکند؟
اصولا ورود واژگان به هر زبانی متناسب با تغییر شرایط تکنولوژی و شرایط اقتصادی مورد نظر اتفاق میافتد.
به میدان آمدن نامهای تجاری تازه باعث ورود کلمات تازه به یک زبان میشود، در همه زمانها هم یک عده از متولیان حفظ اصالت زبان تلاش میکنند که در فرهنگستانها، با معادلسازی، مقابل ناخالصیهای وارد شده بایستند و در حال حاضر سرعت ورود کلمات جدید بسیار بیشتر از سرعت عوامل ایجاد اصالت در زبان است. فرهنگستان و گروه واژه گزینی کار خودش را انجام میدهد اما سرعت ورود کلمات جدید بیشتر از سرعت عوامل فرهنگستان است.
پس یعنی فرهنگستان هم کند عمل میکند؟
حالا یا فرهنگستان کند عمل میکند، یا سرعت ورود کلمات بسیار سریع است، چون با توجه به تعداد نفرات و انرژی و بودجه محدود که در مقابل دنیایی از تحولات قرار گرفته، انتظار بیش از حد داشته باشیم.
حالا نکته ماجرا این است که فرهنگستان توانست پیامک را جایگزین اساماس کند اما نتوانست رایانک مالشی را به جای تبلت جا بیندازد، چرا این ا…
هیچکس در زبان واژه را تولید نمیکند
هیچ کس در زبان این واژهها را تولید نمیکند و این کلمات به صورت ناخودآگاه در بین گویش داران ایجاد میشود و زبان شناسها افرادی هستند که این لغتها را شناسایی میکنند و به صورت منظم به مردم معرفی میکنند، بنابراین کسی نمیداند که کدام واژهای در زبان مردم روانتر خواهد شد و کدام یک مورد پذیرش مردم قرار نمیگیرد. چه بسا که «راهبرد توانست جایگزین استراتژی شود اما «رستمزایی» جایگزین سزارین نشد.
طبیعی است که فرهنگستان هم واژههایی را پیشنهاد دهد، اما گاهی اوقات بخاطر سختی تلفظ یا هر موضوع دیگری واژه جایگزین مورد پذیرش قرار نگیرد.
البته یک دلیل دیگر هم وجود دارد، آن هم این است که کشورما برای فرهنگ و اصلاحات فرهنگی، خیلی هزینه نمیکند. همانطور که معتقدیم آموزش و پرورش و تربیت نسل جدید یکی از ارکان اصلی و مهم است اما هنوز نتوانستیم برای معلمانمان حتی یک زندگی متوسط فراهم کنیم این یعنی ما به هر دلیل نتوانستیم بودجه کافی در اختیار آموزش و پرورش قرار دهیم.
زبان هم به عنوان یکی از جنبههای پر اهمیت فرهنگ، مورد توجه و اولویت قرار نگرفته است به این خاطر که نمیتوانند سرمایهگذاری کنند یا بودجه کافی طرحهای پژوهشی را فراهم کنند. پس در یک کلام باید بگویم که ما این روزها به قدری در فشار هستیم که مباحث فرهنگی در اولویت ما قرار نمیگیرد بنابراین چندان هم نمیتوان به موضوع زبان پرداخت.
هرچند که فرهنگستان تلاش میکند اما ما یک نهاد فرهنگی به نام صداوسیما داریم که به عنوان یک رسانه این تبلیغات را پخش میکند، پخش همین تبلیغات به ترویج و گسترش زبان بیگانه دامن میزند یا خیر؟
همانطور که به آموزش و پرورش اشاره کردم باید بگویم صداوسیما ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، اولویتهای سیاسی صداو سیما، بسیار بیشتر از اولویتهای فرهنگی آن است و میدانیم که از ضعف بودجه هم رنج میبرد و تمام این مواردی که درباره آن صحبت میکنیم در مقام شعار و حرف به آن پرداخته میشود، اما پای عمل که به میان میآید به آن پرداخته نمیشود.
خب با این نگاه ایراد را نه میتوانیم به فرهنگستان وارد کنیم نه تلویزیون، اما نهادهایی که نامهای تجاری را صادر میکنند، چرا نظارت و جدیت بیشتری روی این اسامی اعمال نمیکنند؟
وقتی که مشکل اقتصادی و گرسنگی وجود دارد، یک شرکت خارجی میتواند، با پرداخت شیوه به متصدیان صدور مجوز، نام تجاری انگلیسی را به دست بیاورد. نکته ماجرا اینجاست که ما ضمانت اجرایی نداریم، چون فرهنگ در اولویت ما نیست و افراد گرسنه هستند. درآمدهای افراد کفاف زندگیشان را نمیدهد، کارشناسی که میخواهد مجوز صادر کند، با کمترین میزان پول میپذیرد که مجوز را صادر کند.
شما وقتی با یک جامعه گرسنه مواجه هستید اصلا نمیتوانید از فرهنگ صحبت کنید.
چرا میزان تاثیر گذاری زبان انگلیسی و عربی روی زبان فارسی بسیار زیاد است، اما مورد بر عکس آن وجود ندارد؟
هر جامعهای که سرعت و قدرت بیشتری در تولید اطلاعات و تولید صنعتی دارد، زبان خود را تحمیل میکند. زبانی که گویشگرانش نقشی در تولید جهانی ندارد و در همه زمینهها رتبه پایینی دارند، چگونه میتوانند زبان خودشان را به جهانیان تحمیل کنند؟ چرا زبان انگلیسی بینالمللی شد، چون امپراطوری بریتانیا و ایالات متحده آمریکا، در جهان حکمرانی کردند. همانطور که زبان چینی درحال گسترش است، چون چین درحال تحمیل اقتصاد خود به جهانیان است.
پس در واقع میتوانیم بگوییم که وضعیت اقتصادی ما حتی روی زبانمان هم تاثیر گذاشته است؟
بله حتما تاثیرگذار است، ملتهایی که دچار فروپاشی سیاسی و اقتصادی یا ورشکستگی میشوند زبانشان به شدت آسیب میبیند.
چرا نه تنها نمایندههای مجلس برای این موضوع اقدامی نمیکنند، بلکه خودشان هم به این شرایط دامن میزنند؟
کدام یک از نمایندگان مجلس بخاطر توجهش به فرهنگ انتخاب شده که بخواهند به فرهنگ ارزش و بها بدهند؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.