بهرنگ علوی معتقد است همه میدانند که من آدم شوخ طبعی هستم و بابت این هم هزینهها دادهام. اما نگرشم جدی است. دوران کرونا در فضای خیلی سختی که پشت سر گذاشتیم که مردم را دو سال خانهنشین کرد و حالت انفعال و افسردگی را رواج داد.
این روزها بازار برنامههای سرگرمی محور به مراتب داغتر از بازار سریالسازی است و یکی از برنامههایی که به مراتب مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و تبدیل به بازی محبوبشان شده بازی مافیاست که در برنامه «شبهای مافیا» به نمایش گذاشته میشود، به بهانه همین برنامه و استقبال از آن به گفت و گو با بهرنگ علوی نشستیم که در ادامه میخوانید.
شما به عنوان یک بازیگر، در فضای مجازی حضور پررنگی دارید. حضور طنازانه و گاهی منتقدانه که مورد پسند مخاطبان این فضا هم قرار گرفته است. این فعالیت مجازی چقدر موثر است یا چه سودی برای یک هنرمند دارد؟
همه میدانند که من آدم شوخ طبعی هستم و بابت این هم هزینهها دادهام. اما نگرشم جدی است. دوران کرونا در فضای خیلی سختی که پشت سر گذاشتیم که مردم را دو سال خانهنشین کرد و حالت انفعال و افسردگی را رواج داد، اعتقادم بر این بود که فقط کمدینها میتوانند جهان و مردم را نجات دهند. من هم به اندازه خودم تلاش کردم که تغییری در روحیه مخاطبانم ایجاد کنم. یک جاهایی هم ممکن است اشتباه کرده باشم، اما آزمون و خطا میکنم و به نظرم اشکالی ندارد. هیچ وقت گاردم برای نقد بسته نیست و تلاش میکنم که فرهنگ شوخی را جا بیندازم. چه در فضای نوشتاری، چه فضای مجازی، مصاحبهها یا حتی در برنامهها و رئالیتیشوها. با این حال ممکن است که خیلیها خوششان نیاید یا حوصلهی من را نداشته باشند و یا حتی اصلا از قیافهی من خوششان نیاد و به من انتقاد کنند. من نقد را روی چشمانم میگذارم. برخی هم توهین میکنند یا فحش میدهند که آن هم موتور سوخت من است و اتفاقا انگیزهام بیشتر میشود. در فضای مجازی، افرادی هستند که با هنرمندان شوخی میکنند. یکی از این بچههای بامزه و طناز، اخیرا بدل من را پیدا کرده بود و با من شوخی کرده بود. به او پیاد دادم که دمت گرم و چقدر کارت بامزه بود.
اخیرا هم در فضای مجازی با سام درخشانی با هم شوخی میکنیم. ما تجربهی سه کار را با هم داریم که بسیار هم درکارها به هردوی ما خوش گذشته است. سام، پارتنر بسیار خوب و انعطاف پذیری است و ظرفیت و جنبه شوخیاش بالاست.
قبلتر حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی داشتید اما اخیرا بیشتر شما را در نمایش خانگی میبینیم. از این تغییر مسیر بگویید.
بعد از جریان کرونا مردم به پلتفرمها روی آوردند و تنها جایی بود که احساس میکردند بهشان خوراک درست میدهد، بنابراین اعتماد بیشتری به پلتفرمها کردند. تلویزیون میتوانست با همان سیاستهای گذشته جلو برود که لااقل هنرمندانش را از دست ندهد. اما تلاشی نکرد که دلجویی کند. فضای کار ما، فضای فرهنگی و هنری است. مدام در برنامهها شعار میدهیم که همدلی و همبستگی بین مردم باشد اما چرا در یک جامعه کوچکتر، در فضای هنری باید مدام روبروی هم قرار بدهیم. مشکل چیست؟ اگر دوتا بزرگتر باشند حاضر نیستند که سر یک میز بنشینند و مشکلات را حل کنند؟ من هنوز امید دارم که یک مدیری بیاید و هنرمندانی که از تلویزیون رفتهاند را برگرداند و در عین حال، تعاملش با پلتفرمها را از دست ندهد. همه اینها مثل دانههای تسبیحاند و میتوانند به هم کمک کنند. این بزرگترین چرخه در فضای فرهنگی هنری است. قشنگیاش به این است که با تفکرهای مختلف، بتوانیم با همدیگر کارکنیم. یا مثلا اینکه در جشنواره فیلم فجر، فقط یک نوع تفکر بیاید و سی مدل فیلم بسازد و جایزه بگیرد، چه جذابیتی دارد؟ باید به همه سلیقهها توجه کرد و برای تامین تمام سلایق، برنامه ریزی کرد.
من به شخصه در همکاری با پلتفرمها تجربهی بسیار خوبی داشتهام. توانستهاند همه قشرها را جذب کنند که اتفاق مثبتی است. به این خاطر که ما خیلی تنوع سلیقه داریم. فکر میکنم که در حال حاضر، پلتفرمها آخرین پایگاه فرهنگی است که مردم به آن اعتماد دارند. صف جشنواره دیگر مثل قبل نیست، شرایط تلویزیون و حتی سریالهای مناسبتی هم مثل گذشته نیست. پس بهتر است با سیاستهای درست، این فضا و مخاطبانش را حفظ کنیم.
اگر شرایط تلویزیون بهبود پیدا کند با آن همکاری میکنید؟
من با هیچ جا و در هیچ شرایطی قهر نمیکنم و گازردی ندارم. اصلا آدم صفر و صدی نیستم. بسیار انعطاف پذیرم و اتفاقا دوست دارم تلویزیون به دوران اوجش برگردد و هنرمندانی که خودم مخاطبشان بودهام را دوباره در تلویزیون ببینم. ولی این به این شرط نباشد که اگر تلویزیون رونق پیدا کرد، پلتفرمهایی که این سالها، مردم را پای محتوای ایرانی و داخلی، حفظ کردهاند را از دست بدهیم. چون درست است که اینها به هم وابسته نیستند اما پیوستهاند.
وجود بسترهای مختلف، برای هنرمند هم بهتر است. از این جهت که انتخاب او را از انحصار درمیآورد و دستش را باز میگذارد. در این خصوص چه نظری دارید؟
نکته قابل توجه همین است. ما خیلی هنرمندان درجه یک داریم که در حال حاضر، خانهنشین شدهاند و بنا به هر دلیلی، بیکارند. سینما و پلتفرمها تولیدات محدودی در طول سال دارند و به هر حال داریم سالهای خوب خیلی از هنرمندان را ناخواسته از دست میدهیم.
درصورتیکه میتوانستند بین سینما و تلویزیون و نمایش خانگی در تعامل و همکاری باشند. امیدوارم که به زودی یک نگاه پدرانه فرهنگی را در این حوزه شاهد باشیم. نگاهی که دگم نباشد و براساس ایدولوژی، به آدمها کار ندهد و نگاهی که به هنر هنرمندان احترام بگذارد. اگر ادعا میکنیم که جامعهای پویا و آزاد داریم، این را در عمل ببینیم که هنرمندان بتوانند در همین فضا و با همین شرایط قانونی، در کنار هم کار کنند و کارشان دیده شود.
تجربه حضور در گیمشو و به طور مشخص، بازی مافیا چطور بوده است؟
من در فصلهای خیلی قدیمی مافیا، این بازی را انجام دادم و خیلی دوست داشتم آن برنامه را ادامه بدهم اما من متاسفانه مشکلاتی پیش آمد که من آن گروه سازنده را حلال نمیکنم. هنوز هم تمام همکاران من میگویند در خصوص حواشی آن فصل، جواب بده یا توضیح بده که چه اتفاقی افتاد اما من اینکار را نکردم و حرمت همکاری را رعایت کردم. در آن گروه، خطاهایی کردند و من مچ دوستان را گرفتم و بهشان گفتم. بعد چون تدوین دست خودشان بود یک خروجی متفاوت ارائه دادند. همان موقع هم دوستانم به من گفتند که واکنش بده اما چیزی نگفتم و صبر کردم. الان هم وقتی دوباره به سریهای جدید این بازی دعوت میشوم، تلاش میکنم که هم فضای طنز و شوخی را برقرار کنم و هم بازی خوبی داشته باشم که مردم لذت ببرند.
کدام سری شبهای مافیا را بیشتر دوست داشتید؟
سری زودیاک. وقتی یک شخصیت مستقل وارد بازی میشود یعنی سه تا تیم در یک زمین مسابقه میدهند و این خیلی سخت تر است. برای من این مدل از مافیا خیلی جذاب و غیرقابل پیش بینی است. نکته جالبی که در این بازی وجود دارد این است که برنده شدن در سناریو به این بستگی ندارد که خیلی بازیکن خوبی باشی. میبینیم قسمتهایی که برخی از بازیکنان با اینکه خیلی حرفهای نبودند و فکتهای خوبی نداشتند، توانستند نتایج جالبی بگیرند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.